کر بختیاری
کر بختیاری
نرم افزار ومطالب آموزشی

ایل بختیاری، که شمارشان به بیش از 800 هزار نفر می رسد، در منطقه ای به مساحت 67 هزار کیلومتر مربع در ناحیهً مرکزی ایران که رشته کوه بـز خود را از زاگرس در آن واقع شده زندگی می کنند.  اگر چه تنها یک سوم از بختیاریها کوچ نشین اند ( و بقیه مراتع مناطق عمدتاً به صورت جوامع استقرار یافته به کشاورزی مشغولند ) آنچه به عنوان فرهنگ قوم بختیاری شناخته می شود بیشتر در میان چادرنشینان بختیاری کوهستانی دیده می شود تا بقیه آنها.  اینان که از طریق تولید گوشت و محصولات لبنی زندگی می کنند، سالا نه پس از پایان فصل تابستان رمه های گاو و گوسفند و اطراف اصفهان، به طرف دامنه ها و جلگه های کم ارتفاع در استان خوزستان حرکت می دهند تا زمستان سرد را در مراتع و چراگاه های این منطقه بسر برند.  کوچ سالا نهً قوم بختیاری یکی از جالبترین و پیچیده ترین نمونه ها در میان ایلات و اقوام کوچ نشین در سراسر جهان است.  از آنجایی که بختیاریها در جریان کوچ باید از ارتفاعاتی که گاه بلندی آن به 3 هزار متر و بیشتر هم می رسد بگذرند، و باید زمان کوچ خود را با نهایت دقت انجام دهند تا مبادا در طول راه دچار برف زودرس، سیلاب رودخانه های کوهستانی و نبود چراگاه و مراتع شوند. سابق بر این در جریان کوچ تلفات زیادی بر انسان و دام وارد می شد.  در سال های اخیر با اقدام دولت در ایجاد پل، هموار کردن مسیر کوچ ایل و ساختن مراکز تغذیه دام در طی مسیر، شمار تلفات جانی و مالی به شدت کاهش یافته است.  بختیاریها به گویش لری تکلم می کنند و شیعه مذهبند.  از نظر سیاسی، در زمان شاه سابق، رئیس ایل از طرف وی منصوب می شد و بختیاریها همه تحت امر او بودند.  این پست و مقام امروزه دیگر وجود ندارد.  یکپارچگی ایل بختیاری تحت ریاست یک فرد در 2 قرن اخیر بسیار کارساز بود به طوری که این ایل نقش بسیار مهمی در جریانات تاریخ معاصر کشور و بویژه طی انقلاب مشروطیت ایفا کرد.  امروزه، اما، بسیاری از مردمان بختیاری از شیوه سنتی زندگی خود دست کشیده اند و برای استخدام در شرکت نفت ایران و سایر موًسسات و ادارات دولتی به شهرنشینی روی آورده اند.

بختیار سرزمین افسانه ای ایران و دارای فلکلور بسیار غنی است.  بختیاری بزرگترین و اصیل ترین قوم در میان اقوام متعدد ایران زمین به شمار می آیند.  بختیاریها از نظر نژادی جزو تباره لرها هستند و گویش آنها نیز از قدیمی ترین و شناخته شده ترین گویش های زبان فارسی است. کوچ سالانه ایل بختیاری از مراتع و چراگاه های مناطق سردسیر استان چهار محال و بختیاری به طرف نواحی  جنوب کشور یعنی،  استان خوزستان بین 4 تا 6 هفته به طول می انجامد. این کوچ جابجایی جمعیتی بسیار گسترده و مثال زدنی از مقاومت زن، مرد، پیر و جوان به همراه هزاران راًس دام است که از 5 مسیر مختلف، سخت ترین و صعب العبورترین مناطق کوهستانی را پشت سر می گذارند تا به مراتع و چراگاه های جدید برسند. بختیاریها به دو گروه اصلی تقسیم می شوند :  هفت لنگ و چهار لنگ.  در میان این دو گروه هم تقسیم بندی های بسیار بیشتری وجود دارد. آمار دقیق تعداد بختیاریها مشخص نیست. طبق یک برآورد 450 هزار نفر بختیاری در کشور زندگی می کنند.  نیمی از آنها کوچ نشین اند و بقیه به صورت استقرار یافته به کشاورزی مشغولند. روستای کاریاک، واقع در 120 کیلومتری جنوب اصفهان، که در آن رودخانهً کرشان، از ریزآبه های کارون، جاری است دو استان کهکیلویه و بویراحمد را از همدیگر جدا می سازد.

 

تاریخ بختیاری به قرن چهاردهم میلادی و دورهً زمامداری 200 ساله خوانین دورکی بر می گردد. هیچ تاریخ نگار حیات اجتماعی اقوام ایرانی  نمی تواند اهمیت ایل بختیاری و انسجام و پیوستگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها را نادیده گیرد. ( به نقل از: خوانین و شاهان، فیلم مستند تحلیلی دربارهً بختیاریها، ساخته آر. گارت وایت ). آنچه در پی می آید بر گفته از کتاب " مورگان شوستر " است که از بختیاریها به عنوان مردمانی که برای احیاء مشروطیت جنگیدند یاد می کند:  " .... سفارت روسیه دوباره مداخله کرد و با ارسال پیام تهدید آمیزی به سپهدار، در واقع از او خواست که از پیشروی به طرف تهران خودداری کند.  در 16 ژوئن ( 26 خرداد )، 8 هزار نفر از مردان مسلح بختیاری روانه تهران شدند و پس از آن که با مشروطه خواهان در قزوین هماهنگ شدند، علیرغم تلاش های همه جانبهً سفرای روس و انگلیس برای جلوگیری از عزیمت آنها به سوی تهران، عازم پایتخت شدند. در دوم تیرماه قوای بختیاری به قم در 120 کیلومتری جنوب تهران رسیدند. سردار اسعد، سرکرده ایل بختیاری به تهدیدات روسها و یا انگلیسیها وقعی نگذاشت و ضمن اعلام این که شاه باید به خواسته های او رسیدگی کند به پیشروی خود ادامه داد. روسها برای ترساندن انقلابیون مشروطه خواه دستور سازماندهی قوای نظامی اضطراری خود مستقر در باکو را صادر کردند تا به منطقهً شمال ایران اعزام شوند. نیروهای شاه در این هنگام به 5000 نفر در پادگان سلطنت آباد و 1350 نفر در قشون قزاق محدود می شد. 800 نفر از قزاقها تحت فرماندهی سرگرد لیاخوف روسی در تهران مستقر بودند که از این تعداد 500 نفر در شمال و 300 نفر در جنوب تهران مستقر بودند و خود را آماده مقابله با قوای بختیاری می کردند. روز 13 تیر قوای دولتی مستقر در کرج تا شاه آباد در 16 کیلومتری تهران عقب نشینی کردند و روز بعد درگیری نسبتاً شدیدی بین آنها و ملیون در گرفت. قزاقهای ایرانی به فرماندهی سروان زاپولسکی به همراه درجه داران روسی به مصاف مشروطه خواهان رفتند و یک افسر ایرانی خود را از دست دادند، و سه نفر دیگر کشته و 3 نفر زخمی شدند. مشروطه طلبان نیز 13 نفر تلفات دادند. روسیه در این زمان قوای خود را از باکو به طرف ایران گسیل کرده بود. در روز 17 تیر، سه هزار نفر از آنها وارد خاک ایران شده بودند و در 30 تیرماه به قزوین رسیدند و به رهبران مشروطه خواه هشدار دادند در صورت ادامهً پیشروی به سوی تهران با نیروهای خارجی متشکل از روسها و انگلیسیها روبرو خواهند شد. تلاشهای دیگری هم برای ایجاد ترس و ارعاب در میان ملیون صورت گرفت که به هیچ وجه کارساز نیفتاد.       در روز 19 تیر نزاعی بین قشون قزاق و مردان مسلح بختیاری در منطقه

"بادامک" در 30 کیلومتری تهران رخ داد که چندان مهم و سرنوشت ساز نبود ولی بدنبال تداوم همین درگیری در روز 22 تیر ( 13 جولای ) بخشی از نیروهای ملی توانستند با اغفال قشون قزاق و نیروهای مسلح دولتی از خط دفاعی آنها بگذرند و در ساعت 6:30 صبح وارد پایتخت شوند. ملیون از نظر فرماندهی این عملیات خود را مدیون "اپریم خان" ارمنی میدانستند. در تمام روز درگیریهای خیابانی در تهران ادامه یافت. مردم با روی باز به استقبال قوای ملیون رفتند و روز 22 تیر را به عنوان روز رهایی خود جشن گرفتند. فردای آن روز سرگرد لیاخوف، فرمانده قشون قزاقها که نیروهایش در پادگان محاصره شده بودند طی پیامی به سپهدار، فرمانده قوای ملیون، شروط تسلیم قوای خود را اعلام کرد. ملیون در این مدت با نهایت خویشتن داری با نیروهای تحت محاصره عمل کردند. در روز 24 تیر، کل پایتخت به استثنای منطقهً مرکزی شهر در تصرف کامل مشروطه خواهان قرار گرفت. روز 25 تیر که فرا رسید محمد علی شاه با شمار انبوهی از محافظان و سربازان و خدمه خود به سفارت روسیه واقع در زرگنده پناهنده شد و از سلطنت کناره گیری کرد. شاه پیشتر موافقت وزیر مختار روسیه را در این زمینه جلب کرده بود. به محض اینکه محمدعلی شاه در سفارت روسیه جای داده شد پرچم های انگلیس و روسیه به صورت همزمان بر فراز ساختمان برافراشته شد. در همین حال، سرگرد لیاخوف، پس از تسلیم شدن خود و سربازانش پذیرفت از آن پس تحت فرماندهی قوای مشروطه خواهان وزارت جنگ دولت انقلابی عمل کند. در ساعات پایانی شب در کاخ بهارستان جلسه ای تشکیل شد و محمدعلی شاه به طور رسمی از سلطنت خلع و احمدمیرزا، فرزند 12 ساله اش به جای وی بر تخت نشست و مقرر شد عضدالملک، بزرگ خاندان قاجار، مدتی نیابت سلطنت را عهده دار شود. بنابراین در 25 تیر سال 1288، گویی حلقهً مفقوده در ایجاد نظام مشروطه در ایران پیدا شد و نیروهای مردمی با شجاعت و میهن پرستی و دلاوری توانستند در کوتاه مدت حکومتی را بر سر کار آورند که نماینده و معرف آنها باشد.

در ریشه یابی پیشینهً بختیاریها و مردمان ساکن زاگرس مرکزی با مشکلا تی چون نبود منابع نوشتاری کافی مواجه می شویم که امکان فهم و دریافت ما را از آنچه در یک هزار سال در این منطقهً مرتفع گشته کم می کند. بنابراین مجبور شده ایم برای پی بردن به هویت بختیاریها، و این که کجا و به چه شیوه ای زندگی می کنند و اصالتاً از کجا آمده اند به منابع و مراجع مختلف رجوع کنیم. در چنین پژوهشی به علوم و دانش هایی چون زبان شناسی، باستان شناسی، اساطیر و سایر ساخه های دانش و معرفت انسان نیازمندیم تا به کمک آنها کلید فهم تاریخ ایل بختیاری را بدست آوریم. در کتب و اسناد تاریخ باستان، به جز مواردی زودگذر، اشارات چندانی به ایل بختیاری نشده است. از قرن هیجدهم میلادی و به طور مشخص تر قرن نوزدهم به بعد است که در سفرنامه های اروپائیان و خاطرات ماًموران دولتی اعزامی به مناطق بختیاری نشین اطلاعاتی دربارهً آنها منتشر شد که تا حدودی فقر علمی و اطلاعاتی ما را نسبت به ایل بختیاری ،هر چند با مایه هایی از احساسات و رمانیسم، از بین برد.

"بختیار" در واژه به معنای کسی است که بخت و اقبال با او یار و همراه شده است. این واژه در دوران صفویه ( 880 - 1101 خورشیدی) به کسانی اطلا ق می شد که از مرتعی به مرتع دیگر کوچ می کردند. این احتمال هم ممکن است صادق باشد که در آن هنگام به رهبر یا سرکرده ای که او را " بخت یار" می دانستند اطلا ق شده باشد و به تدریج افراد گروه یا دسته ی او را "بختیاری" خوانده باشند. در مورد اصل و نصب بختیاری ها از سوریه و شامات وارد ایران شده اند. این نظریه با اشاراتی که در کتاب " تاریخ گزیده" به آن شده تا حدی اعتبار تاریخی دارد. ازدواج های بین قومی ترکان و ترکانی که از سوریه و شامات آمده بودند تا در این منطقه ساکن شوند صورت گرفته است ولی ایلات " لر" ریشه و منشاء خود را در دوره های باستانی می جویند. طبق افسانه دیگر بختیاریها از تبار کسانی هستند که در زمان ضحاک از ترس این که کشته شوند و مغز سرشان به مارهایی که بر دوش او روییده بودند داده شود، به این منطقه مهاجرت کردند. سرگذشت ضحاک و کاوه و باقی قضایا در شاهنامه فردوسی آورده شده است


در گذشته مردمان این استان  سوخت ویژه ای را با نام «سورده» از مدفوع حیوانی تهیه می کردند که آتش کرسیهای قدیم را نیز تامین می کرده است. جوانترها در میان سورده،  سیب زمینی می انداختند و بعد از  طبخ، سیب زمینی را با روغن حیوانی می خوردند. به این غذا شهر کردیها «خل پز» می گفتند اما همان طور که در شهرهای این استان، شیوه زندگی، آداب و سنت و لباس بختیاری  جای خود را به الگوهای زندگی شهری داده، خوراک شهری نیز تابع این قواعد تغییر شده است.
پوشاک بختیاری اما همچنان درمناطق دور از بافت شهری ویژگی های خود را پاس داشته و با وجود تخته قاپوی ایل در بسیاری از نواحی این استان، لباس بومی مولفه های سنتی خود را حفظ کرده است. پوشاک منطقه چهارمحال و بختیاری هماهنگ با ویژگی های سایر لباس مناطق لرنشین اما حائز برخی نمادهای مخصوص به خود است. اولین نشانه تفکیک پوشاک مردان در دو ایل هفت لنگ و چهارلنگ بختیاری کلا ه است. کلا ه سیاه نمدی هفت لنگ که به کلا ه خسروی معروف است و کلا ه نمدی شوشتری چهارلنگ که به آن کلا ه دزفولی می گویند دو نوع کلا ه ایل بختیاری است. کلا ه مردان کاربردهایی غیر از پوشش سرنیز دارد. مردان بختیاری از کلا هشان برای اندازه گیری غله و گاهی برای حمل آب نیز استفاده می کنند و اما «چوخا» یا «چوقا» بالا پوش همه مردان بختیاری است. چوقا از منطقه لیوس لرستان گرفته شده و به همین سبب به «چوقالیوسی» هم معروف است.
چوقا بالا پوش بدون آستینی است که تا سر زانو ادامه می یابد در نقش چوقا خطوط سیاه به صورت عمودی وارد خطوط سفید می شوند که این نقوش از روی پاسارگاد قبر کورش بزرگ ساخته شده است و بیانگر پیروزی سپنتامینو بر انگره مینو در آیین زرتشت: سپنتامینو فرشته نیکی و انگره مینو اهریمن است. به طوری که خط های سپید سپنتامینو از پایین به بالا  می آیند و خط های سیاه که بیانگر انگره مینو است از بالا  به پایین می آیند و بیانگر پیروزی نیکی بر شومی است. شلوار دبیت که دمپاچه های بسیار گشادی دارد و زیبایی ویژه ای را به مرد بختیاری می بخشد نشان دهنده مرد بختیاری است که با تفنگ بسیار زیباتر هم می شود.
مردان ایل، کلا هی به رنگ سیاه یا سفید بر سر می گذارند. کفش آنها هم گیوه است و بهترین گیوه، گیوه ملکی است که امروزه به سبب گرانی اش کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. پوشاک زنان با «لچک» و «می نا» که دستمال سر زنان است و «تنبان قری» که دامن رنگارنگ زنان ایل است از پوشاک دیگر زنان مناطق لرنشین تفکیک می شود، پوشاک بانوان بختیاری بسیار شبیه به پوشاک زنان شمال کشور است البته با اندکی تفاوت در رنگ و تزئین ها که در ایل بختیاری زنان سنگ ها، سکه ها و طلا های گران قیمت را به لچک می چسبانند و به دور سر خود می بندند، این مزین بیانگر دختر بختیاری بودن است، روسری این زنان همان طور که آمد می نا نام دارد به آیین زرتشتی برمی گردد چرا که روسری قبل از اسلا م نیز وجود داشت. دامن زنان ایل هم مانند شلوار مردان دمپاچه گشاد است و دارای رنگ های متنوع می باشد.
در دامن سبز طبیعت چهار محال و بختیاری و روستاهای حاشیه رودخانه زاینده رود و کارون، لباس مردان و زنان ایل همچون تزئینات رنگی پراکنده، بر این صفحه سبز جلوه های بدیع از زندگی در دامان طبیعت را به نمایش می گذارد. زندگی در طبیعت با همه سختی ها و مشکلا تی که دارد مردمان ایل را سرخوش و شادمان پرورده است. نشانه های این سرخوشی  شادمانی را می توان در رفتارهای آیینی و سنت های ایلی مشاهده کرد. در عروسی ها از «بلکه بندون» تا «شیرینی اشکنون» و «دست بوسون» همه افراد ایل و به خصوص دختران وپسران تدارک مراسم های ویژه آیین بختیاری را بر عهده می گیرند. موسیقی و رقص های بومی نقش مهمی در شکل گیری شادمانی ایل دارند. کرناو دهل سازهای اصلی بختیاری اند. سازهای طبیعت را از دورترین نقاط ایل هم می توان با همهمه شادی ایل و نغمه سازها و کل زنان و زنگوله گوسفندان شنید.
موسیقی در ایل بختیاری نزد تشمالهاست. شاعران عاشق پیشه ایل که فرهنگ عامه بختیاری را سینه به سینه همراه با کوچ پاسبانی می دهند، متلها و لطیفه ها و داستان های ایلی در فرهنگ شفاهی با تشمال ها زنده می ماند. سنت های ایل حتی زمانی که رنج طبیعت قالب بر توان مردمان بختیاری است به آنان انرژی حیات می دهد. مثلا  وقت خشکسالی و دیرکرد بارندگی جوانان یک مرد بی ریش سبیل را از میان مردان ایل انتخاب می کنند و برایش ریش و سبیل می گذارند، او را بزک می کنند و همراه با او آوازهای دسته جمعی می خوانند و در میان ایل به راه می افتند. زنان و دختران به این دوره گردان روغن و آرد می دهند، آردها را جمع می کنند و با آن نان می پزند. کسی که مسوول پختن نان می شود تکه چوبی میان خمیر نان می اندازد. بعد از طبخ نان در سهم نان هر کسی که تکه چوب باشد باید به مزاح از مردان ایل کتک بخورد، مردان آن قدر او را می زنند تا کسی بیاید و ضمانت کند که تا فلان روز باران می بارد. اگر تا روزی که ضامن وعده داده است باران نیاید هم ضامن را می زنند و باز باید کسی ضمانت او را بکند. این بازی تا زمان بارندگی ادامه می یابد و ممکن است همه مردان ایل تا زمان بارش باران از دست یکدیگر کتک مفصلی خورده باشند.
از دیگر رسوم این ایل شاهنامه خوانی را می توان نام برد که اکنون دیگر وجود ندارد و به صد سال پیش بر می گردد. رسومات این ایل مانند بسیاری از ایرانیان است و حنابندان و عقد و... در عروسی به چشم می خورد. بعد از عروسی هم آیینی وجود دارد که به آن «تازیدن» می گویند. جوانانی از این ایل با سوار شدن بر اسب بر دره ها و دشت ها ضمن مسابقه تیراندازی نیز می کنند. در این ایل شکار شکارچی جایگاه خاصی دارد به طور کلی در هر جا که آنها بوده اند جانوران آنجا را تا مرز نابودی می برده اند. به طوری که رضاخان عده ای را از ارمنستان به «گهرو» در استان چهارمحال و بختیاری آورد تا به این مردمان کشاورزی یاد دهند.
چهارشنبه سوری و سیزده به در را هم این ایل جشن می گیرند و هرگز رسومات دیگر را فراموش نمی کنند. جایگاه خان امروز مثل گذشته نیست و امروزه خان یا رئیس طایفه یا تیره وجود ندارد، در گذشته خان بر مردمان فرمانروایی می کرد و جایگاه ویژه ای داشت به طوری که تمام دعواها و جنگ ها را می توانست خاموش کند یا به راه اندازد. آخرین خان آقا جعفر قولی خان، خان ایل باباری بود که در حدود سه سال پیش فوت کرد.
نژاد ایل بختیاری: قوم لر به دو دسته تقسیم می شود، لر بزرگ: ایل بختیاری و  لر کوچک: کسانی که در استان لرستان هستند. تاریخچه نژادی قوم لر به دربار ساسانی بر می گردد و هنگامی که اعراب به ایران حمله کردند آنان به کوه های کنونی استان چهارمحال و بختیاری گرویدند و برای مدت های بسیار زیاد با اعراب به جنگ چریکی (نامنظم) پرداختند که یکی از دلایل نامگذاری آنان به بختیاری همین بود.
آنان اعراب را به دل کوه می کشاندند و با حملات برق آسایی آنان را می کشتند. اعراب که با کوه و جنگل آشنایی نداشتند و با دیدن اقوامی که با اسب های تندرو در خطرناک ترین و وحشتناک ترین راه ها گذر می کردند شگفت زده شده و آنان را بختیاری نامیدند. بختیاری یعنی دارای شانس و اقبال. البته قبل از این هم نظریه دیگری نیز وجود داشت و آن این بود که بختیاری ها از جنگجو های آریایی بودند که منتها از رم به ایران آمدند، آنان که بعد از پیروزی بر قسمتی از لشکر ایران وارد این فلات شدند آریایی ها، ایرانی به آنها می گفتند. منظور از بختیاری یعنی بخت و اقبال یارتان بود که جنگ را بر ما پیروز شدید البته این نظریه رد شد چرا که لباس مردان بختیاری (آنچنان که آمد) از روی قبر کورش یا همان پاسارگاد ساخته شده است که این مورد به هزار و پانصد سال قبل از ساسانیان و حمله رم به ایران حکایت دارد. البته نظریه های دیگری نیز وجود داشت که از نوشتن آنان به برهان مهم نبودن پرهیز کردیم.
زبان ایل بختیاری: زبان مردمان این ایل، پارسی دری دربار ساسانی است که تنها زبان اصیل باقی مانده قبل از قاطی شدن با اعراب است که هرگز از بین نخواهد رفت چرا که اکنون بیش از 4 میلیون نفر در سراسر دنیا به این زبان البته گویش پارسی سخن می گویند. در فراگیری این زبان هیچ گونه نوشته ای وجود ندارد و سینه به سینه به فرزندان منتقل می شده است. ولی اکنون افرادی هستند که کتاب هایی را برای نگه داشتن این گویش اصیل چاپ کرده اند. پارسی دری گرایشی هم دارد که آن پارسی پهلوی است که این گویش باگویش پارتی ها (خراسانی های قدیم و زبان اشکانیان) مختلط شده است که فرقی نمی کند و تنها تفاوت آنان به تلفظ واژه ها بر می گردد و نه چیز دیگر. پارسی دری در ادای واژه هایی فتحه بالای واژه ها را به گ تبدیل می کند مانند در (دختر) =  در گل (دخترها) و... در ادای حروف تقارن وجود دارد مانند ق = خ و در این گویش حرف ق جایی ندارد و در بیشتر مواقع در واژه هایی موجود در این گویش به خ تبدیل می شود.
صنایع دستی: جامعه ایلی در چهارمحال و بختیاری نمونه بارز زندگی تولیدگر و مصرف کننده تولید شخصی است. همه چیز توسط خانوار ایلی تولید می شود. مایحتاج اولیه توسط مردها مهیا می شود و سایر نیازها نزد زنان فراهم می آید.
اساسا زنان نقش بزرگی در جوامع ایلی دارند. از تولید و تهیه پوشاک تا فراهم آوردن آتش و پخت و پز همه و همه بر عهده زنان و دختران است. وقتی قاعده تولید بر مبنای مصرف داخلی باشد، تولید ایلی یا روستایی، مصرفی فراتر از آن جامعه نخواهد داشت. صنایع دستی ایل بختیاری نیز تابع این قاعده تولید و تنها بر اساس نیازهای درون سازمانی خانوار، مال، طایفه یا کلا ن طایفه است. وریس، چوغا، چادر، خورجین، کیور (نمکدان پارچه ای) و همه بافت منسوجات بختیاری بر اساس نیازهای روزمره ایل ساخته می شود و به همین دلیل است که در خارج از قاعده مصرف ایل، بازار عرضه دیگری ندارد.
شاید هدایت و ساماندهی صنایع بختیاری توسط سازمان های مرتبط با این صنایع بتواند شیوه و خط تولید تازه ای برای این هنر کاربردی بختیاری ها فراهم کند. تنها با این هدایت و سازماندهی است که می توان امیدوار بود این بخش از صنعت خانگی بختیاری ها تبدیل به صنعت درآمدزا، برای اقتصاد فقیر ایلی شود.
طوایف بختیاری: طوایف بختیاری به دو قسمت عمده تقسیم می شود: هفت لنگ و چهار لنگ. که هفت لنگ به چهار طایفه دورکی، دینارونی، بابادی و بختیاروند و چهار لنگ به 5 طایفه بزرگ به نام های محمد صالح، موگویی، زلقی، گندل زو و ممیوند تقسیم می شوند.
نظری بر نگرش طایفه ای: قوم بختیاری از چندین طایفه تشکیل شده است که این طایفه ها هر کدام نسبت به طایفه دیگر، خود را برتر و بالا تر می دانند و همین برتر دیدن و بالا تر دانستن باعث خیلی از عقب ماندگی ها شده است.
ریشه این کار از سالیان دور سرچشمه گرفته و در تار و پود ایل رسوخ کرده و دیگر امکان دست برداشتن از آن خیلی کم است. زیرا بیشتر این بزرگی یا کوچکی از طرف بزرگان قوم بوده است و این کار به صورت یک عقده درآمده و نسل به نسل ادامه پیدا کرده تا به اینجا رسیده است. برای این که بدانیم قومیت چیست و تعصب طایفه گرایی چگونه است وقتی کارهایی نظیر انتخابات در ایل پیش می آید موضوعاتی مثل مدیریت، تخصص، تحصیلا ت آکادمیک، تجربه، دانش اجتماعی و... اصلا  به کار نمی آید و فرد مورد نظر انتخاب نمی شود بلکه قومیت مطرح است و طایفه موری نمی خواهد از باور صاد و باورصاد نمی خواهد از شهنی عقب بیفتد. بلکه هر یک خود را طایفه ای برتر و نماینده طایفه خود را فردی بهتر می داند و همین مساله باعث می شود که گزینه های خوب و مردان کار وعمل و فرهنگ ایل در حاشیه قرار بگیرند و فردی که در هیچ موردی تخصص ندارد انتخاب شود از این رو داشتن تخصص و در نظر گرفتن تخصص در برگزیدن افراد لا زم و ضروری است ولی متاسفانه در قوم بختیاری این گونه نیست; هیچ به کوه و کوه به هیچ فروخته می شود و تنها چیزی که اهمیت دارد طایفه گرایی است. در صورتی که امروزه شهنی، باورصاد، زراسوند، بابادی و... اهمیتی ندارد و چه کسی بودن از ارزشی برخوردار نیست بلکه تخصص و اندازه توان مدیریت و چگونگی استفاده از راهبردهای مناسب برای پیشرفت مهم است، مدیریت بدون داشتن دانش مدیریت به درد نمی خورد و محکوم است ولی اگر مدیریت همراه با دانش باشد طایفه مطرح نیست و می توان اندکی به پیشرفت ایل و امروزی شدن آن امیدوار بود.

* [[سردار اسعد بختیاری]]  از سران جنبشس مشروطه
* [[شاپور بختیار]] آخرین [[نخست وزیر]] ایران در دوره پهلوی
* [[ثریا اسفندیاری بختیاری]] ملکه سابق ایران
* [[مسعود بختیاری]] خواننده بختیاری
* [[بهرام مشیری]] نویسنده، محقق و مورخ
* [[محسن رضایی]] سیاستمدار
* [[مهدی کروبی]] سیاستمدار
* [[امیررضا امیربختیار]] سیاستمدار
* [[امیدوار رضایی]] سیاستمدار
* [[بهزاد غلامپور]] سنگربان سابق [[تیم ملی فوتبال ایران]]
* [[سهراب بختیاری زاده]] بازیکن سابق [[تیم ملی فوتبال ایران]]
* [[میلاد میداوودی]] مهاجم [[تیم ملی فوتبال ایران]]
* [[ایمان مبعلی]] هافبک [[تیم ملی فوتبال ایران]]
* [[ابراهیم میرزاپور]] سنگربان سابق [[تیم ملی فوتبال ایران]]
* [[هدایت ممبینی]] داوربین المللی فوتبال
* [[امیدعلی شهنی کرم‌زاده]] ریاضی دان برجسته ایرانی
* [[پژمان بختیاری]] شاعر
* [[قیصر امین پور]] شاعر
* [[جمشید چالنگی]] مجری تلویزیون
* [[رودابه بختیار]] مجری [[فاکس‌نیوز]] * [[صفر ایرانپاک]] بازیکن سابق [[تیم ملی فوتبال ایران]]
* [[علی دهکردی]] بازیگر سینما
* [[بهنوش بختیاری]] بازیگر سینما و تلویزیون
* [[سیاوش شمس]] خواننده ایرانی ساکن آمریکا
* [[علی فلاحیان]] سیاستمدار
* [[تیمور بختیار]] فرماندار نظامی تهران
* [[میرزا محسن آشتیانی]]
* [[میرزا هدایت الله آشتیانی]]
* [[جعفر خان سردار بهادر]] ازفرماندهان جنبش مشروطه و وزیر جنگ قاجاریه
* نجفقلی خان بختیاری [[صمصام السلطنه]] نخست وزیر دولت مشروطه
* [[میرجهانگیرخان آسترکی]] ازوزرای برجسته صفویه دراصفهان
* [[ابوالفتح خان بختیاری]] حاکم اصفهان وبختیاری درسلسله افشاریه
* [[علیمردان خان بختیاری]] مرد استبداد ستیز بختیاری
* [[حسینقلی خان|حسینقلی خان ایلخانی]] رئیس ایل بختیاری
* [[جعفرقلی‌خان بختیاری|جعفرقلی خان بابادی]]
* [[علیقلی خان سردار اسعد]]
* [[محمدتقی خان بختیاری]]
* [[اسدخان بختیاروند]]
* [[مهدی خان اورک]]
* [[خلیل اسفندیاری]]
* [[اسفندیار خان|اسفندیار خان اسفندیاری]]
* [[دکتر ابوالقاسم بختیاری]]


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, توسط کربختیاری